لبیک

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

ایثار

22 اردیبهشت 1395 توسط مختاري

جانبازان، یادگاران روزهای عشق و حماسه اند؛ خاطرات مجسّم سال هایی که درهای آسمان
به روی عاشقان باز بود و فرشتگان در آسمانِ زمین گرم گلچینی بودند.
ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد.

 

 نظر دهید »

میلادعلمدار

22 اردیبهشت 1395 توسط مختاري
میلادعلمدار

آلاله نو دمیده چیدن دارد
آواز فرشتگان شنیدن دارد
میلاد حسین است و ابوالفضل و علی
یک ماه و دو آفتاب دیدن دارد
زیرا که گل بوتراب،عباس آمد



 نظر دهید »

خان طومار

21 اردیبهشت 1395 توسط مختاري
خان طومار

ماجرای خان طومان و حیله و خدعه آمریکایی‌ها در اشغال این منطقه استراتژیک بدست تکفیری‌ها، در روزهای اخیر خبر اول رسانه‌ها بود؛ خان طومان یک شهرک راهبردی است که حائل میان دو شهر بزرگ سوریه یعنی حلب و دمشق است؛ این منطقه در محدوده آتش بسی قرار داشت که در اسفند ماه 94 با توافق روسیه و آمریکا برقرار شده بود؛ تکفیری‌هایی که این منطقه را مورد تجاوز قرار دادند تحت حمایت مالی و لجستیکی آمریکا، عربستان و ترکیه قرار دارند.

روز جمعه بود که خبر اشغال شهرک راهبردی خان طومان در رسانه‌ها منتشر شد؛ آنطور که رسانه‌ها گزارش دادند، در این روز حدود سه هزار تکفیری «جبهه النصره» در حالی که بیرق نیروهای به اصطلاح میانه رو موسوم به «جیش الفتح» را حمل می‌کردند با نقض آتش بس و تسلیحات اهدایی آمریکایی‌ها به خان طومان یورش بردند و این شهرک استراتژیک را اشغال کردند.




 نظر دهید »

...

21 اردیبهشت 1395 توسط مختاري

 نظر دهید »

میلاد نور

21 اردیبهشت 1395 توسط مختاري


برخیز که نور ازلی می‌آید
بر عالم ایجاد، ولی می‌آید
مجموعه حُسن و عشق و ایثار و کرم
یعنی که حسین بن علی می‌آید
ولادت امام حسین(ع) بر شما مبارک




 نظر دهید »

...

15 اردیبهشت 1395 توسط مختاري

 

 

 
 
 
 
 

 نظر دهید »

شیخ صدوق

15 اردیبهشت 1395 توسط مختاري
شیخ صدوق

عمر با برکت علی بن باویه پدر شیخ صدوق از پنجاه می گذشت و هنوز فرزندی نداشت و بسیار دوست می داشت که خداوند به او فرزند صالحی عنایت کند، از این رو به حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) متوسل شده طی نامه ای به وسیله حسین بن روح که یکی از نمایندگان خاص امام زمان بود تقاضای دعا کرد تا آن حضرت از خداوند، فرزند صالحی برای او بخواهد. ولی عصر (عج) دعا کرده و برای ابن بابویه نوشتند: «برای تو از خداوند خواستیم دو پسر روزیت شود که اهل خیر و برکت باشند.» پس از دعای امام زمان بود که ابن بابویه صاحب فرزندی شد که نامش را محمد نامید و بعدها عالمی بزرگ و فقیه ای نام آور شد. او همان شیخ صدوق است.

شاگردان شیخ صدوق

صدوق، به خوبی دریافته بود که بهترین شیوه برای حفظ و حراست از سخنان پیشوایان دین که در هر زمان ممکن است مورد تعرض و دستبرد قرار گیرد، انتقال به سینه دلسوختگان مکتب اهل بیت می باشد؛ از همین رو با پرورش شاگردان و طالبان دانش، به نگهداری و صیانت از این میراث گران بها پرداخت. از میان مهم ترین شاگردان وی می تواند به دانشمند بلند آوازه، محمد بن نُعمان معروف به شیخ مفید نام برد که خدمات بسیاری به جهان اسلام ارائه کرد، و آثار به جای مانده از وی حکایت از وسعت معلومات او دارد. به تعدادی از شاگردان شیخ اشاره می کنیم:

شیخ مفید، ابن غضائری، ابو عبدالله، حسین بن عبید الله بن ابراهیمله، برادرش حسین بن علی بن بابویه قمی

شیخ جلیل، ابو الحسن، جعفر بن حسین حسکه قمی، استاد شیخ طوسی، شیخ ابو جعفر، محمد بن احمد بن عباس بن فاخر دوریستی، معاصر شیخ طوسی، برادر زاده اش شیخ ثقة الدین حسن بن حسین بن علی بن موسی بن بابویه

حسن بن محمد قمی (مؤلف تاریخ قم)، علی بن احمد بن عباس نجاشی (پدر نجاشی)، شیخ ابو البرکات، علی بن حسن خوزی، ابو القاسم، علی بن محمد بن علی خزاز، ابو زکریا، محمد بن سلیمان حمرانی

 

آثار شیخ صدوق

1- من لا یحضره الفقیه (دومین کتاب از کتب اربعه)

2- علل الشرایع (درباره فلسفه احکام و علت تشریع آن‌ها است)

3- کمال الدین و تمام النعمه (درباره اثبات وجود امام زمان و غیبت طولانی آن حضرت از نظر عقلی و نقلی)

4- کتاب التوحید

5- الخصال

6- الامالی

7- عیون الاخبار الرضا

8- کتاب صفات شیعه

9- کتاب مصادقه الاخوان

10- کتاب اثبات ولایت علی علیه‌السلام

11- کتاب معرفت

12- کتاب مدینه العلم

13- کتاب مقنع در فقه

14- کتاب معانی الاخبار

15- کتاب مشیخته الفقیه





 نظر دهید »

نغمه

08 اردیبهشت 1395 توسط مختاري

من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم

شادم که مثل عده معدودی،شعری برای نام نمی سازم

شعرم برای توست شعاری نیست،کشتی برای موج سواری نیست

باور مکن که دل به زمین دادم،وقتی تویی بهانه پروازم

هر جا که نام نامی تو آنجاست،قلبم بهانه غزلی دارد

این سوز ریشه ای ازلی دارد،پس با غم عزیز تو دمسازم

شعرم اگر چه هیچ نمی ارزد،سوزانده است نام و نشانم را

می سوزم و به هیزم ابیاتم،بیتی به عشق شعله می اندازم

یا صاحب الزمان و زمین موعود،دانای هرکه آمد و هر چه بود

گم نامم و تویی تو،که می دانی،تنها به نام سبز تو می نازم

 نظر دهید »

دیالوگ ها

08 اردیبهشت 1395 توسط مختاري
دیالوگ ها

 

اگر یخچال ها اهل تلافی بودند شب که ما خوابیدیم
هر یک ساعت یکبار بیدارمون میکنند و میگن چه خبر!

 

اگر شش ماه ساعت هفت صبح بیدار بشی عادت نمیکنی
ولی یک روز ساعت 11 بیدار بشی میشه روال هر روزت.

 

 
 
زندگی به من اموخت تنها چیزی که با گذشت زمان درست میشه ترشیه
بقیه چیزا با پول همون لحظه درست میشن.

ادامه »

 نظر دهید »

...

08 اردیبهشت 1395 توسط مختاري

 

 

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 نظر دهید »

طبس

08 اردیبهشت 1395 توسط مختاري
طبس

شرح عملیات طبس

در 13 آبان ماه 58 دانشجویان پیرو خط امام خمینی (ره) با توجه به دخالت‌های گسترده آمریکا در امور داخلی و اقدامات ضد انقلابی و ضد امنیت ملی آمریکایی‌ها، تصمیم گرفتند تا جاسوسان را در سفارت آمریکا دستگیر کنند که در این راستا تسخیر لانه جاسوسی و ده‌ها جاسوس دستگیر شدند.

 

*دستور جیمی کارتر چه بود؟

پس از این اتفاق دولت مردان آمریکایی که می‌دانستند اگر این جاسوسان سخن بگویند بسیار متضرر خواهند شد، به اسم آزاد سازی دیپلمات‌ها، طرح نظامی با نام عملیات “دلتا فورس” یا نام دیگر آن “پنجه عقاب” را انجام دادند تا بتوانند به اصطلاح دیپلمات‌های خود را آزاد کنند.

در این اقدام در فروردین ماه “جیمی کارتر” دستور اقدام نظامی را صادر کرد و در غروب 4 اردیبهشت 59 عملیات نظامی انجام گرفت.

 

**نیروهای ویژه “دلتا”

نیروهای ویژه آمریکایی دلتا که با توجه به شرایط کویری منطقه “طبس” به صورت ویژه 150 روز در منطقه “آریزونا” دوره دیده بودند، برای انجام عملیات در شامگاه 4 اردیبهشت آماده شدند و با 6 فروند هواپیما و 6 هلی کوپتر که هواپیماهای Ch53 و C130 در بین آن‌ها دیده می‌شد، عملیات را آغاز کردند و در حوالی منطقه “راور کرمان” زمین گیر شدند و در “صحرای طبس” طوفان شن که نماد نفرین ملت آزاد ایران بود، یقه آمریکا را گرفت و با تلفاتی که داشتند، دستور عقب گرد توسط “جیمی کارتر” صادر شده که یک شکست مفتضحانه در تاریخ ایالات متحده آمریکا ضبط شده که ده‌ها کماندو با تجهیزات انبوه نتوانستند یک عملیات ساده را انجام دهند.

 

*پس از واقعه طبس موضع آمریکا چه بود؟

پس از این اتفاق شیب دشمنی دولت مردان آمریکا با ایران شدت یافت و پس از آن توطئه‌های مختلفی توسط آمریکا از جمله تهدیه به حمله نظامی، محاسره اقتصادی، تحمیل جنگ 8 ساله با پشتیبانی همه جانبه از “صدام حسین"، تهدید به حمله نظامی با “بمب اتمی” و “بمب‌های سنگر شکن"، ایجاد جنگ‌های نیابتی و فتنه انگیزی داخلی، اقدام علیه امنیت ملی و تجهیز تروریست‌های وابسته به استکبار از جمله این اقدامات بوده که تا کنون همه آن‌ها با شکست مواجه شده است.

آمریکا همواره در 36 سال گذشته گزینه حمله نظامی را مطرح کرده که این موضوع از زبان دولت مردان ارشد آمریکایی چه “دموکرات” و چه “جمهوری خواه” مطرح گردیده است که باید به آمریکایی‌ها گفت “ای یانکی‌ها از واقعه “طبس” عبرت بگیرد"، ضمن اینکه جمهوری اسلامی توان مقابله با هرگونه تهدیدی را به صورت بالقوه و بالفعل دارد.

 

 

 نظر دهید »

اعتکاف

28 فروردین 1395 توسط مختاري

مقدمه :
اعتکاف چیست؟

هرگز نمی توان ارزش همه زمانها را برابر دانست، چنان که نمی توان همه مکانها را برابر شمرد. برخی زمانها و مکانها ارزشی والا دارند. ماه رجب ارزشمند است، ماه سلوک و زدودن زنگارهای شیطانی از آیینه دل است؛ ماه ولایت و برافروختن چراغ معرفت در شبستان وجود است؛ ماه رجب گاهِ اعتکاف است. در این ماه، که هنگامه تحول است، عاکفان کوی دوست، با حضور در صحن و سرای دوست، پله های سلوک را پیموده و پله پله به خدا نزدیکتر می شوند. معتکف روزه اش، نمازش، حضورش در مسجد و دیگر اعمالش مایه تقرب است. در خانه دوست، سفره ایی از مغفرت و بخشایش گسترده شده و عاکف با صیقل روح و روان، زنگار گناه از دل می زداید و مهیای ضیافت بزرگ در ماه وصال می گردد. ماهی که عشاق از سفره پرفیض الهی، لقمه های راز بر می چینند و عطر قرآن از ژرفای دل بار یافتگان، مشام جان را می نوازد.

اعتکاف پرورش جسم و جان است، انسان آمیزه ای است از این دو و نیازمند پرورش در ابعاد وجودی خود؛ انسان به دنبال سعادت و کمال است، روح انسان نیازمند نیایش است، مناجاتی شیرین و زیبا، هم کلامی موجودی ضعیف با منشأ قدرتها. از آغاز خلقت تا صحنه رستاخیز، راز و نیاز زیباترین هنر آدمی است.

غفلت بد است در برخی موارد بدتر؛ جریان زمان در گذر است و با از دست دادن آهی ماند و افسوسی که به هیچ نیرزد. انسان دشمنی دارد در اوج حیله گری، با چنین دشمنی هوشیاری باید و سرعت در خیرات؛

زمان اعتکاف است. خالق مهربان قرب خلایق می طلبد. در فکر پرورش روح و روان انسان است و مقررات دینی را تشریع می کند. تنوع عبادات به دلیل نیازهای گوناگون انسانی است، هر عبادتی جوابگوی نیازی از اوست. نماز، زنگار غفلت از روان می زداید و صیقل روح و روان است. در روزه، پالایشگاه خلوص و نردبان صعود است. روزه دار پرواز در آسمان عبادت و عبودیت را می آزماید و آیینه قلبش را نورستان خدایی می کند. حج، شرکت در آزمون الهی و قطع تعلقات و دلبستگی دنیوی است. عبادات مالی؛ چون خمس و زکات و صدقات، دمیدن روح ایثار و گذشت در وجود آدمی است. اما اعتکاف، آمیزه ای از چند عبادت با فضیلت است.

روزه که خود عبادتی ارزشمند است شرط اعتکاف است. حضور در مسجد و خواندن نماز هم شرط آن است. عاکف سه روز در مسجد جامع مقیم می گردد و جز برای ضروریات، کوی دوست را ترک نمی گوید. خود را از حلال باز می دارد تا با تمرین بندگی، جهاد با نفس را بیازماید. اعتکاف عهد مودّت و میثاق مجدد با پروردگار است.

در فضیلت اعتکاف این بس که معادل طواف کعبه و همتای رکوع و سجود است. خدای منّان می فرماید: “… وَ عَهَدنا اِلی ابراهیمَ وَ اِسمعیلَ اَن طَهّرا بَیتی لِلطّائِفینَ وَ العاکِفینَ وَ الرُکّعِ السُجود؛( آیه 125، سوره بقره) و ما به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع کنندگان و سجده کنندگان از هرگونه آلودگی تطهیر کنند.”

اساساً ارزش آدمی را عملش می رساند. معتکف انسانی بزرگ و شریف است به اندازه شرافت و فضل عملش، مقدس اردبیلی یگانه زمان در علم و عمل در شرافت و فضیلت اعتکاف گوید: مبادا کسی گمان کند که اعتکاف مقدمه عبادتی دیگر است. کسی که با طهارت و در حال روزه در مسجد مقیم می شود و تعهد قربت در اعتکاف می نماید، این عمل عبادت است. اعتکاف عبادتی مستقل است به مثابه حج و عمره و روزه و نماز و هر عبادت مستقل دیگر.

و ایام بیض در پیش است زمان عرشی شدن فرشیان؛ اعتکاف با همه فضیلتش، زن و مرد را به خود می خواند، انسان را می خواند تا در دنیای های و هوی و دود و دم، معراج انسانیت را به تماشا بنشینیم. فرصت طلایی عمر در پیش است و ایام در گذر؛ پس همتی باید تا با حضوری سبز از همسفران کوی دوست بگردیم.
تعریف اعتکاف:
اعتکاف چیست؟

اعتکاف در لغت به معنای توقف در جایی است .اما تعریف اصطلاحی اعتکاف: امام خمینی (ره) در تعریف اعتکاف می فرمایند: “وَ هُوَ اللَّبَثُ فِی المَسجِدِ بِقَصدِ التَعّبُدِ بِهِ وَ لا یعتَبَرُ فِیه ضَمُّ قَصدِ عِبادَةٍ اُخری خارِجَةً عَنهُ وَ اِن کانَ هُو الاَحوِط؛ اعتکاف، ماندن در مسجد به نیت عبادت است و قصد عبادت دیگر، در آن معتبر نیست. اگر چه احتیاط مستحب نیت عبادتی دیگر، در کنار اصل ماندن می باشد.
اهمیت اعتکاف:

اعتکاف، محو خود خواهى در امواج بلند خداگرایى و خدمت‏ به امت اسلامى است. اعتکاف، بیرون رفتن از خانه خویش و مصمم شدن بر حضور در خانه حضرت حق است. عبادتى مستحبى و تقرب جویانه و داوطلبانه است که روزه روز سوم آن رنگ وجوب مى ‏گیرد. اعتکاف، گریز از لذت گرایى و مهار حس خود محورى و برترى جوئى و بازگشت از قبله دنیاگرایان به سمت و سوى قلب و قبله هستى است. خود سازى، محاسبه نفس، توبه و نیایش، نماز و تلاوت قرآن و استمداد از آستان قدس ربوبى از دیگر برکات‏ اعتکاف است. اسلام، فکر جدایى از زندگى دنیا و گوشه نشینى و کناره گیرى از مردم و به تعبیر دیگر رهبانیت را باطل و ناپسند اعلام کرد، اما اعتکاف را بعنوان فرصتى براى بازگشت‏ به خویش و خداى خویش قرار داد، تا کسانى که از هیاهو و جنجال هاى زندگى مادى خسته مى ‏شوند، بتوانند چند صباحى با خداى خود خلوت کنند و جان و روح خود را با خالق هستى ارتباط دهند .اعتکاف شرایطی را فراهم می کند تا انسانها با توشه معنوى و اعتقادى راسخ و ایمان و امیدى بیشتر، به زندگى خود ادامه داده ، خود را براى صحنه‏ هاى خطر و جهاد در راه خدا آماده سازند ، همیشه با یاد خدا تلاش کنند ، خود را در محضر پروردگار ببینند ، از نافرمانى او بپرهیزند و به سوى سعادت دنیا و آخرت گام بردارند.
اعتکاف در ادیان دیگر:

کسی به درستی نمی داند که این عبادت، از چه زمانی آغاز و کیفیت اجزا و شرایط آن در بدو شکل گیری چه چیزهایی بوده است.

با توجه به آیه 125 سوره بقره، می توان نتیجه گرفت که اعتکاف عملی بوده که در شریعت ابراهیم از مناسک و عبادات الهی محسوب می شده. و پیروان ایشان به این عمل مبادرت می ورزیدند و لذا ابراهیم و اسماعیل (ع) از طرف خداوند موظف شده بودند تا محیط لازم را برای برپایی این مراسم مهیا سازند. واگذاری این مسؤولیت خطیر به آنها، گواه بزرگی بر اهمیت عباداتی چون حج، اعتکاف و نماز در پیشگاه خداوند است.

حضرت موسی (ع) با آن که مسؤولیت سنگین رهبری و هدایت امت را به دوش داشت، برای مدت زمانی آنان را ترک و برای خلوت با محبوب خویش به خلوتگاه کوه طور شتافت. او در پاسخ به پرسش خداوند که فرمود: چرا قوم خود را رها کردی و با عجله به سوی ما شتافتی؟ عرض کرد: پروردگارا! به سوی تو آمدم تا از من راضی شوی (طه :83و84).

بیت المقدس از مکانهایی بود که همواره عده زیادی از انسانها، برای اعتکاف در آن گرد می آمدند و به راز و نیاز با پروردگار خویش مشغول می شدند. بزرگ این گروه، حضرت زکریا (ع) بود و از جمله کسانی که در امر اعتکاف سرپرستی می نمود حضرت مریم (ع) است. قرآن در این باره می فرماید: “وَ کَفّلَها زَکَریا کُلَّما دَخَلَ عَلَیها زَکَریا المِحرابَ وَجَدَ عِندَها رِزقاً؛ کفالت او (مریم) را زکریا بر عهده گرفت و هر زمان که به محل عبادت او می رفت برای او غذایی مهیا می دید (عمران:37).”

از قرآن مجید (مریم:16و 17) استفاده می شود که حضرت مریم (ع) آنگاه که به افتخار ملاقات با فرشته الهی نایل آمد از مردم بریده بود و در خلوت به سر می برد.

علامه طباطبائی می فرماید: گویا مقصود از دوری مریم از مردم، بریدن از آنان و روی آوردن به اعتکاف برای عبادت بوده است.

طبق روایات اهل سنت، در دوران جاهلیت هم عملی به عنوان اعتکاف در میان مردم رایج بوده است و مردم توسط این عمل به خدای خود تقرب می جسته اند.

اجداد پیامبر اسلام (ص) از پیروان دین حنیف به شمار می روند. اعتکاف در غارها و بیابانها و کوهها، به عده ای از این حنفاء نسبت داده شده است. آنان در جاهای خلوتی که از مردم دور بود به اعتکاف پرداخته و خود را در آن محبوس می کردند و جز برای نیازهای شدید و ضروری، از آن خارج نمی شدند و در آن اماکن به عبادت و تأمل و تفکر در هستی پرداخته و در جستجوی راستی و حقیقت بودند. آنها در آن اماکن خاموش و آرام مثل غار حراء، به عبادت مشغول می شدند.

پیامبر (ص) نیز مانند خود بر دین حنیف یعنی دین حضرت ابراهیم (ع) بود و عبادات متداول آن دین و از جمله اعتکاف را برپا می داشت.

قبل از بعثت حضرت محمد (ص) نیز غار حراء محل عبادت و راز و نیاز بود، حضرت رسول اکرم (ص) نیز به اعتکاف در آن مکان مشغول می شدند و در اندیشه سرنوشت بشریت فرو می رفتند.

ارکان اعتکاف:
اعتکاف چیست؟

ارکان عبادت یعنی اجزایی که اگر عمداً یا سهوا ترک شوند، آن عبادت باطل می شود. اعتکاف نیز ارکانی دارد که عبارت اند از 1) نیت؛ 2) توقف در مسجد جامع شهر یا مساجد چهار گانه معروف؛ 3 کمتر از سه روز نبودن اعتکاف؛ 4) روزه دار بودن معتکف در ایام اعتک
زمان اعتکاف:

اعتکاف در هر زمانی که انسان بتواند حداقل سه روز در مسجد بماند صحیح است، و بهترین زمان برای آن، ماه مبارک رمضان و مخصوصا در دهه آخر آن ماه می باشد.
نیت اعتکاف:

اعتکاف،همانند سایر عبادات،باید با نیت و قصد قربت‏باشد و هر گونه ریا و خود نمایی و قصد غیر الهی آن را باطل می‏کند. در نیت اعتکاف،قصد وجه شرط نیست،یعنی لازم نیست قصد کند که اعتکاف واجب است‏یا مستحب. زمان نیت اعتکاف، وقت شروع اعتکاف است که شروع طلوع فجر می باشد و با استمرار نیت اول شب هم مانعی ندارد.اعتکاف را می توان به سه صورت به جای آورد. 1) برای خود ؛ 2) به نیابت از مردگان 3) به نیابت از زندگان

اگر اعتکاف را به نیابت از کسی که، از دنیا رفته به جای آورد، در این صورت اعتکاف را تنها به نیابت از یک نفر می توان انجام داد ولی اگر مقصود اهدای ثواب باشد می توان ثواب اعتکاف را به چند نفر، زنده یا مرده، هدیه کرد.

در مورد نیابت از شخص زنده، در میان فقها اختلاف نظر وجود دارد. بسیاری از فقها در درستی چنین اعتکافی، تردید کرده اند. در این صورت، هرگاه نایب، اعتکاف را به قصد رجا، یعنی امید به مطلوب بودن عمل نزد خدا، نه به عنوان عبادتی حتمی انجام دهد، مانعی ندارد.
شرایط اعتکاف:

در صحت اعتکاف علاوه بر شرایط عامه تکلیف( ایمان، عقل و قدرت)، اموری شرط است:الف) قصد قربت ب) روزه: ج) سه روز روزه دار بودند. د) وقوف در چهار مسجد: مسجد الحرام، مسجد النبی«ص»، مسجد جامع کوفه و مسجد بصره. ولی به قصد رجاء ( به امید پاداش) می توان در مسجد جامع هر شهر معتکف شد. ه)اجازه شوهر و اجازه پدر و مادر و) پیوستگی اعتکاف
محرمات اعتکاف:
اعتکاف چیست؟

1- پرداختن به امور جنسی به معنای وسیع آن: که شامل هر نوع بهره برداری شهوانی می باشد .

2- بوییدن عطر و هر نوع بوی خوش و گیاهان معطر به قصد لذت بردن

3- مجادله و مناقشه: حرمت جدال مربوط به اموری است که معتکف بخواهد فضل و برتری خود را به دیگران نشان دهد.

4- محرمات روزه: در حال روزه یعنی از طلوع تا غروب خورشید، که معتکف روزه می گیرد، باید از محرمات روزه نیز اجتناب نماید. بعضی از فقها محرمات احرام را بر معتکف مستحب دانسته اند.

5- خرید و فروش

اعمال اعتکاف:

اعمال شب سیزدهم: اعمالی را باید در این شب انجام داد؛ از جمه آن ده رکعت نماز است که اگر به درستی به جا آورده شود، دارای ثواب و پاداش بزرگی است. در روایتی از پیامبر (ص) می خوانیم: « کسی که در شب سیزدهم ماه رجب ده رکعت نماز بخواند؛ بدین گونه که در رکعت اول حمد یک مرتبه و سوره عادیات هم یک مرتبه و در رکعت دوم حمد یک مرتبه سوره تکاثر نیز یک مرتبه بخواند و بقیه رکعت ها را هم به همین نحو تمام کند، خداوند متعال گناهان او را می آمرزد و اگر عاق والدین هم باشد خداوند سبحان از او راضی می شود، و همچنین در قبر نکیر و منکر به او نزدیک نمی شوند و او را نمی ترسانند و بر پل صراط هم چون برق خاطف (سریع) عبور می کند و نامه اعمالش را به دست راستش می دهند و میزان اعمالش سنگینی می کند و در بهشت فردوس هزار شهر به او اعطا می شود.»روز سیزدهم هم روزه اش ثواب فراوان دارد و برای کسی که بخواهد عمل ام داود را به جای آورد، باید این روز و دو روز بعدش را روزه بگیرد.

 

 

 نظر دهید »

...

28 فروردین 1395 توسط مختاري
...
 
 نظر دهید »

اعمال رجب

28 فروردین 1395 توسط مختاري

فضیلت و اعمال ماه مبارك رجب

ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند و در فضیلت آنها روایات بسیاری وارد شده است. از حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضیلت به آن نمى‏رسد و جنگیدن با كافران در این ماه حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است كسى كه یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودى خدای بزرگ می‌گردد و غضب الهى از او دور می گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد.

از حضرت موسى بن جعفر(علیهماالسلام) روایت شده است كه: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال، از او دور شود و هر كس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می گردد.

و همچنین فرمود كه: رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر است. هر كس یك روز از رجب را روزه بگیرد البته از آن نهر بیاشامد.

از امام صادق(علیه السلام) روایت است كه حضرت رسول اکرم( صلى الله علیه و آله) فرمود كه: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را “أصب” مى‏گویند زیرا كه رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‏شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».

ابن بابویه از سالم روایت كرده است كه گفت: در اواخر ماه رجب كه چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق(علیه السلام)رسیدم. وقتی نظر مبارك آن حضرت بر من افتاد فرمود كه آیا در این ماه روزه گرفته‏اى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود كه آنقدر ثواب از تو فوت شده است كه قدر آن را به غیر از خدا كسى نمى‏داند به درستى كه این ماهى است كه خدا آن را بر ماه‌هاى دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و گرامی داشتن روزه دار را در این ماه بر خود واجب گردانیده است.

پس گفتم یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم آیا به بعضى از ثواب روزه‏داران آن نائل مى‏گردم؟ فرمود: اى سالم هر كس یك روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او را ایمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر كس دو روز از آخر این ماه را روزه بگیرد از صراط به آسانى بگذرد و هر كس سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدت‌ها و هول‌هاى آن روز و برات بیزارى از آتش جهنم به او عطا كنند. و بدان كه براى روزه ماه رجب فضیلت بسیار وارد شده است و روایت شده كه اگر شخصی قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دریابد: سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ .
دعا و نیایش
اعمال مشترك ماه مبارک رجب

اینها اعمالی است كه انجام دادن آنها متعلق به همه ماه است و اختصاصى به روز معینی ندارد و آن چند مورد است :

1- در تمام ایام ماه رجب دعای ذیل را که روایت شده امام زین العابدین(علیه السلام) در حجر در غره خواندند، خوانده شود:

“یَا مَنْ یَمْلِكُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْكَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُكَ الصَّادِقَةُ وَ أَیَادِیكَ الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُكَ الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِیرٌ .”

2- دعایی را كه از امام صادق(علیه السلام) روایت شده، خوانده شود:

«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَكَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِكَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَ نَیْلُكَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِینَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَ اغْفِرْ لِى یَوْمَ الدِّینِ .»

3- از امام صادق (علیه السلام) روایت شده كه در ماه رجب این خوانده شود:

«اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِینَ لَكَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْكَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُكَ الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاكَ عَلَى فَقْرِى وَ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِى وَ بِقُوَّتِكَ عَلَى ضَعْفِى یَا قَوِىُّ یَا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ اكْفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.»

قابل توجه است که ادعیه دیگری نیز برای این ماه عزیز ذکر شده است که می‌توانید به مفاتیح الجنان مبحث اعمال ماه رجب رجوع نمایید .

4- از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: هر كس در ماه رجب صد مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و آن را به صدقه ختم فرماید حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت و كسى كه چهار صد مرتبه بگوید بنویسد براى او اجر صد شهید عطا فرماید.

5- از نبی مکرم اسلام روایت است: كسى كه در ماه رجب هزار مرتبه “لا إِلَهَ إِلا اللهُ” بگوید خداوند عز و جل براى او صد هزار حسنه عطا کند و براى او صد شهر در بهشت بنا فرماید .

6- روایت است كسى كه در رجب در صبح هفتاد مرتبه و در شب نیز هفتاد مرتبه بگوید: “أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ” و پس از اتمام ذکر، دست‌ها را بلند كند و بگوید: “اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ تُبْ عَلَىَّ” اگر در ماه رجب بمیرد خدا از او راضى باشد و به بركت ماه رجب، آتش او را مس نكند .

7- در کل این ماه هزار مرتبه ذکر: أَسْتَغْفِرُ اللهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ ” گفته شود؛ تا خداوند رحمان او را بیامرزد .

8- سید بن طاووس در اقبال از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فضیلت بسیاری براى خواندن سوره قل هو الله أحد نقل کرده است که ده هزار مرتبه یا هزار مرتبه یا صد مرتبه در این ماه تلاوت شود. و نیز روایت كرده كه هر كس در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره قل هو الله أحد را بخواند براى او در قیامت نورى شود كه او را به بهشت بكشاند.

9- سید بن طاووس از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت كرده كه: هر كس در روز جمعه ماه رجب، مابین نماز ظهر و عصر، چهار ركعت نماز بگزارد و در هر ركعت حمد یك مرتبه و آیة الكرسى هفت مرتبه و قل هو الله أحد پنج مرتبه بخواند، و سپس ده مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» حق تعالى براى او از روزى كه این نماز را گزارده تا روزى كه بمیرد هر روز هزار حسنه به او عطا فرماید، و او را به هر آیه‌ای كه خوانده شهرى در بهشت از یاقوت سرخ و به هر حرفى قصرى در بهشت از دُرّ سفید دهد و تزویج فرماید او را حورالعین و از او راضى شود .

10- سه روز از این ماه را كه پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود. زیرا كه روایت شده هر كس در یكى از ماه‌هاى حرام، این سه روز را روزه بدارد حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنویسد.

11- از حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده است كه: هر كس در یك شب از شب‌هاى ماه رجب ده ركعت نماز به این نحو که در هر ركعت حمد و قل یا ایها الكافرون یك مرتبه و توحید سه مرتبه بخواند، خداوند گناهان او را می‌آمرزد.
هلال ماه

اعمال شب و روز اول ماه رجب

شب اول

این شب، شب شریفى است و در آن چند عمل وارد شده است .

1- وقتی هلال ماه دیده شد فرد بگوید:

اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّى وَ رَبُّكَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ.

و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است كه چون هلال رجب را مى‏دید مى‏گفت: اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ.

2- غسل.

حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فرموده‌اند: هر كس ماه رجب را درك كند و اول و وسط و آخر آن ماه را غسل نماید، از گناهان خود پاک می‌شود مانند روزى كه از مادر متولد شده است.

3- زیارت امام حسین علیه السلام .

4- بعد از نماز مغرب بیست ركعت، یعنی 10 تا دو رکعتی نماز گزارده شود. تا خود، اهل، مال و اولادش محفوظ بماند و از عذاب قبر در پناه باشد.

5- بعد از نماز عشاء دو ركعت نماز گزارده شود بدین نحو:

در ركعت اول حمد و ألم نشرح یك مرتبه و توحید سه مرتبه و در ركعت دوم حمد و ألم نشرح و توحید و معوذتین خوانده شود و پس از سلام، سى مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللهُ بگوید و سى مرتبه صلوات بفرستد تا حق تعالى گناهان او را بیامرزد مانند روزى كه از مادر متولد شده است.

روز اول رجب

این روز، روز شریفى است و برای آن چند عمل ذکر شده است:

1- روزه .

 

روایت شده كه حضرت نوح (علیه السلام) در این روز به كشتى سوار شد و به كسانى كه همراه او بودند امر فرمود روزه بگیرند که هر كس این روز را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال از او دور شود .

2- غسل .

3- زیارت امام حسین علیه السلام.

از امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که: هر كس امام حسین (علیه السلام) را در روز اول رجب زیارت کند، خداوند او را بیامرزد. البته قابل ذکر است که زیارت از راه دور هم مورد قبول است ان شاء الله.
اعمال شب و روز مبعث

التماس دعا

برگرفته از مفاتیح الجنان

 نظر دهید »

در یک نگاه

13 بهمن 1394 توسط مختاري
 
 
 نظر دهید »

دهه فجر

13 بهمن 1394 توسط مختاري

با گسترش قیام مردم و خروج شاه از ایران، شاپور بختیار به عنوان تنها امید رژیم پهلوی، به عنوان نخست وزیر معرفی و باقی مانده بود. این ایام که مصادف با اربعین امام حسین« علیه السلام» و گسترش راهپیمایی ها و اعتراضات مردمی بود، امام« قدس سره» طی پیامی، نکات تازه ای را برای هوشیاری مردم یادآور می شوند. همزمان با سایر شهرها، در تهران نیز راهپیمایی ها ادامه می یابد و فریاد الله اکبر جمعیت میلیونی لرزه بر اندام آخرین بقایای طاغوت می اندازد. انسان های بپا خاسته و از جان گذشته با عزمی پولادین می روند تا سرنوشت مملکت خود را به دست بگیرند و همگی خواستار انحلال حکومت پهلوی و تشکیل حکومت اسلامی هستند و با شعار « استقلال، آزادی ، جمهوری اسلامی» خط مشی آینده را ترسیم می نمایند.

گزیده ای از شعارهای انقلابی مردم در راهپیمایی ها

” مرگ بر این سلطنت پهلوی”

” توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد"                        “شاه بجز خودکشی راه دگر ندارد”

 

” ایستادن در صف نفت حالا دیگه حرام است"       ” لباس گرم بپوش که کار شاه تمام است”

 

” مردم! رفتن شاه یه حقه سیاسی است!”            ” گول نخورید نهضت ما اساسی است”

” زندگی مصرفی معادل بردگی است”

 

” نظام شاهنشاهی مظهر هر فسادیست”

 

” شاه باید برگردد"    ” اعدام باید گردد”

به دنبال گسترش قیام مردمی، امام قدس سره در پیامی عزم خود را مبنی بر بازگشت به ایران اعلام می دارد. بختیار که با حمایت امریکا و به عنوان یک چهره ی ملی قصد مهار انقلاب و خاموش کردن شعله های قیام را دارد، خود را در این امر ناتوان می یابد و می کوشد که با قانونی جلوه دادن دولت خود، قیام مردم را سرکوب نماید. مخالفت خود را با بازگشت امام قدس سره اعلام، و دستور بسته شدن فرودگاه های کشور را می دهد. در پی انتشار این دستور مردم خشمگین، به خیابان ها ریخته  و با تحصن و شعارهای کوبنده دولت بختیار را مخاطب قرار می دهند.

پس از پانزده سال دوری از وطن درمیان استقبال پرشور مردم قدم به خاک این سرزمین گذاشت ، پانزده سالی که به خاطر خروشیدن بر استبداد و طاغوت و به خاطر بر زبان جاری کردن حقیقت به عراق ، ترکیه و  فرانسه تبعید شد .

پس از یکصد و هفده روز توقف امام خمینی (ره) در نوفل لوشاتو، امام خمینی (ره) ساعت سه و سی دقیقه به وقت تهران به سوی تهران حرکت کردند .


 نظر دهید »

...

28 آبان 1394 توسط مختاري
 نظر دهید »

...

27 آبان 1394 توسط مختاري
 نظر دهید »

...

21 آبان 1394 توسط مختاري

 

امام زین العابدین علیه السلام در مدت اقامت خویش در کوفه، دو بار سخن گفت; بار نخست هنگامی بود که جارچیان حکومت، مردم را برای تماشای اسیران، فراخوانده بودند. این در حالی بود که برای اسرا در کنار شهر کوفه، خیمه زده بودند. علی بن الحسین علیه السلام از خیمه بیرون آمد و با اشاره از مردم خواست تا آرام شوند. امام علیه السلام سخنش را با ستایش پروردگار آغاز کرد و بر پیامبرصلی الله علیه وآله درود فرستاد و سپس چنین فرمود:
«ایها الناس، من عرفنی فقد عرفنی! و من لم یعرفنی فانا علی بن الحسین المذبوح بشط الفرات من غیر ذحل و لا ترات، انا ابن من انتهک حریمه و سلب نعیمه و انتهب ماله و سبی عیاله، انا ابن من قتل صبرا فکفی بذلک فخرا.
ایها الناس، ناشدتکم بالله هل تعلمون انکم کتبتم الی ابی و خدعتموه، و اعطیتموه من انفسکم العهد و المیثاق و البیعة؟ ثم قاتلتموه و خذلتموه فتبا لکم ما قدمتم لانفسکم و سوء لرایکم، بایة عین تنظرون الی رسول الله صلی الله علیه وآله;
ای مردم! آن که مرا می شناسد که می شناسد; و آن که مرا نمی شناسد، من علی فرزند حسین علیه السلام هستم. همان که در کنار نهر فرات سر مقدسش را از بدن جدا کردند بی آن که جرمی داشته باشد و حقی داشته باشند!
من فرزند آن آقایی هستم که حریم او هتک شد; آرامش او ربوده شد; و مالش به غارت رفت و خاندانش به اسارت رفت.
من فرزند اویم که [ دشمنان انبوه محاصره اش کردند و در تنهایی و بی یاوری بی آن که کسی را داشته باشد تا به یاریش برخیزد و محاصره دشمن را برای او بشکافد] به شهادتش رساندند. البته این گونه شهادت (شهادت در اوج مظلومیت و حقانیت) افتخار ماست.
هان، ای مردم! شما را به خدا سوگند، آیا به یاد دارید که نامه هایی را برای پدرم نوشتید و او را خدعه کردید؟ و [در نامه هایتان] با او عهد و پیمان بستید و با او بیعت کردید؟ سپس با او به جنگ برخاستید و دست از یاری او برداشتید. وای بر شما! از آنچه برای آخرت خویش تدارک دیده اید! چه زشت و ناروا اندیشیدید [و توطئه چیدید!] به چه رویی به رسول الله صلی الله علیه وآله خواهید نگریست؟»
سخنان امام چهارم که به این جا رسید، صدای کوفیان به گریه بلند شد و وجدان های خفته برای چندمین بار بیدار شد. آن ها یکدیگر را سرزنش می کردند و به همدیگر می گفتند: تباه شدید و نمی دانید.
امام سجاد علیه السلام در ادامه سخنانش فرمود:
«خدا بیامرزد کسی را که پند مرا بپذیرد و به خاطر خدا و رسول به آن چه می گویم عمل کند، چرا که روش رسول خداصلی الله علیه وآله برای ما الگویی شایسته است.» و به این آیه قرآن استناد کرد: «و لکم فی رسول الله اسوة حسنة »
قبل از این که سخنان حضرت به پایان برسد; کوفیان ابراز هم دردی کردند و یک صدا فریاد برآوردند:
ای فرزند رسول خداصلی الله علیه وآله! ما گوش به فرمان شما و به تو وفاداریم; از این پس مطیع فرامین تو هستیم; با هر که فرمان دهی می جنگیم; با هر که دستور دهی صلح می کنیم و ما حق تو و حق خودمان را از ظالمان می گیریم.
امام زین العابدین علیه السلام در پاسخ سخنان ندامت آمیز و شعارگونه کوفیان فرمود:
«هرگز! (به شما اعتماد نخواهم کرد و گول شعارها و حمایت های سراب گونه شما را نخواهم خورد) ای خیانت کاران دغل باز! ای اسیران شهوت و آز! می خواهید همان پیمان شکنی و ظلمی را که نسبت به پدران من روا داشتید، درباره من نیز روا دارید؟
نه به خدا سوگند! هنوز زخمی را که زده اید، خون فشان است و سینه از داغ مرگ پدر و برادرانم سوزان. طعم تلخ مصیبت ها هنوز در کامم هست و غم ها گلوگیر و اندوه من تسکین ناپذیر است. از شما کوفیان می خواهم که نه با ما باشید و نه علیه ما.»
امام سجاد علیه السلام با این سخنان، مهر بی اعتباری و بی وفایی را بر پیشانی آن ها زد و آتش حسرت را در جان کوفیان شعله ور ساخت و با این سخنان بر ندامت آن ها افزود:
«اگر حسین علیه السلام کشته شد، چندان شگفت نیست، چرا که پدرش با همه آن ارزش ها و کرامت های برتر نیز قبل از او به شهادت رسید. ای کوفیان! با آن چه نسبت به حسین علیه السلام روا داشتند، شادمان نباشید. آن چه گذشت واقعه ای بزرگ بود! جانم فدای او باد که در کنار شط فرات، سر بر بستر شهادت نهاد. آتش دوزخ جزای کسانی است که او را به شهادت رساندند.»

 

 1 نظر

وداع بامحرم

21 آبان 1394 توسط مختاري

تا آمدم کاری کنم عمرگران رفت

عمر گرانم پای این و پای آن رفت

گفتم که توبه میکنم این ماه اما

توبه نکردم آخر از دستم زمان رفت

پرحرفی من آتشی بر جانم انداخت

اعمال من پای گناهان زبان رفت

دل را به هرکس جزتو دادن روسیاهیست

باید برای تو فقط تا پای جان رفت

دنیا تمام لحظه هایم را گرفت و

سعی و تلاشم در پی یک لقمه نان رفت

فیض سحرها رفت و ما درخواب بودیم

غافل شدیم و روزها از دستمان رفت

باهر گناهم چشم آقا تار ترشد

آه دل پرناله اش تا آسمان رفت

پیر علی اکبر شدم در روضه هایش

عمرم به پای زخمهای این جوان رفت..

یوسف شد و پیراهنش را پاره کردند

لبهای بابا گفتنش را پاره کردند

 نظر دهید »

وداع بامحرم

21 آبان 1394 توسط مختاري

بوی جدایی می رسد از گریه هایم

بر درد هجرانت حسین جان مبتلایم

در این دو ماهی که عزادار تو بودم

آیا قبولم کرده ای ای مقتدایم ؟

با این گناهان بزرگ و بی شمارم

لایق نبودم تا کنی آقا صدایم

امّا ز لطف و مرحمت دستم گرفتی

از مجلس روضه نکردی تو جدایم

رزق حلالم گریه بر داغ تو بوده

آن گریه هایی که بُوَد آب بقایم

یادش به خیر در اوّلین روز مُحرّم

سوز دل و اشک و نوا کردی عطایم

یادش به خیر هنگام هیئت بین گریه

حس می نمودم زائر عرش خدایم

یادش به خیر با هر سلام و عرض حاجت

رنگ حسینی می گرفت حال و هوایم

وقتی به تن کردم لباس مشکیم را

گفتم دگر وقف شهید نینوایم

پیراهن احرام حج کربلا را

حالا چگونه از تنم بیرون نمایم ؟

دل کندن از روضه برای من چه سخت است

مشکل بُوَد دوری ز هیئت ها برایم

هرساله مُزد نوکریم را حسین جان

می گیرم از دست علی موسی الرّضایم

آقا به حقّ مادر پهلو شکسته

امضا نما امشب برات کربلایم

 نظر دهید »

...

21 آبان 1394 توسط مختاري

عشق یعنی آتش افروخته
عشق یعنی خیمه های سوخته
عشق یعنی حاجی بیت الحرام
دل بریدن ها وحج ناتمام
عشق یعنی غربت نور دوعین
عشق یعنی گریه برقبر حسین
عشق را گویم فقط در یک کلام
یا اباالفضل وحسین و والسلام

 نظر دهید »

....

21 آبان 1394 توسط مختاري

بوی فراق می دهد این گریه های من
ماتم گرفته شال سیاه عزای من
شرمنده ام كه از غم زینب نمرده ام
آقا ببخش، درگذر از این خطای من
با زعفران شهر خراسان نمی شود!؟
رنگی دهی امام زمان برحنای من
از بس كه پای طشت طلا گریه كرده ام
چیزی نمانده مثل شما از صدای من
با نوحه های این دهه ی آخر صفر
شب ها چقدر سینه زدی پا به پای من!
ای خوش حساب، مزد مرا زودتر بده
بعد از دو ماه گریه چه شد كربلای من؟
سر زنده ام به عشق حسن، خضر گریه ام
این چشم خیس، چشمه ی آب بقای من
من غصه ی بهشت خدا را نمی خورم
جایی گرفته حضرت زهرا برای من

 نظر دهید »

...

21 آبان 1394 توسط مختاري
 نظر دهید »

...

21 آبان 1394 توسط مختاري

در نوای زندگی سوز از حسین اصل حریّت بیاموز از حسین
تا قیامت قطع استبداد کرد موج خون او چمن ایجاد کرد
بهر حق در خاک و خون غلطیده است پس بنای «لا اله» گردیده است
خون او تفسیر این اسرار کرد ملت خوابیده را بیدار کرد
تیغ را چون از میان، او برکشید از رگ ارباب باطل، خون کشید
نقش «الاّ اللّه» بر صحرا نوشت سطر عنوان نجات ما نوشت…

 نظر دهید »

ایت الله مصیاح یزدی

21 آبان 1394 توسط مختاري

استاد محمدتقی مصباح یزدی معتقد است: حادثه عاشورا، حادثه عظیمی در تاریخ اسلام بوده و نقش تعیین کننده ای در سعادت مسلمانان و روشن شدن راه هدایت مردم داشته است. این حادثه در نظر ما بسیار ارزشمند است. لذا بزرگداشت و بازسازی این حادثه و به خاطر آوردن آن موجب می گردد تا بتوانیم از برکات آن در جامعه امروز نیز استفاده کنیم… اگر بخواهیم راه حسین علیه السلام را ادامه دهیم، باید عملاً در همین مسیر حرکت کنیم، به آرزوهای دنیا دل نبندیم، فریب این زرد و سرخ ها (طلا و نقره) را نخوریم و مرگ در راه خدا را حفظ کنیم. این درسی بود که ابی عبداللّه علیه السلام به ما داد. آن چه دوست و دشمن بر آ ن اتفاق دارند این است که داستان کربلا اگر در عالم انسانیت داستان منحصر به فردی نباشد، از وقایع بسیار کم نظیر است. البته ما بر اساس آنچه از ائمه اطهار دریافت داشته ایم این را داستان منحصر به فردی می دانیم و معتقدیم که نظیر آن در گذشته نبوده و در آینده هم نخواهد بود.

 نظر دهید »

شهیدمطهری

21 آبان 1394 توسط مختاري

استاد شهید مرتضی مطهری رحمه الله درباره امام حسین علیه السلام می نویسند: «امام حسین علیه السلام به واسطه شخصیّت عالی قدرش، [و] به واسطه شهادت قهرمانانه اش، مالک قلب ها و احساسات صدها میلیون انسان است. اگر رهبران مذهبی بتوانند از این مخزن عظیم در جهت شکل دادن و هم رنگ کردن و هم احساس کردن روح ها با روح عظیم حسینی بهره برداری صحیح کنند، جهان اصلاح خواهد شد».

استاد مطهری هم چنین می گویند: «می گویم حادثه کربلا، نمی گویم قیام؛ چون بیش از قیام است. نمی گویم نهضت؛ چون بیش از نهضت است. حادثه کربلا راز دیگری دارد که اساسا خود این حادثه، تمام حادثه، تجسم اسلام است، در همه ابعاد و جنبه ها… همه اصول جنبه های اسلامی عملاً در این حادثه تجسّم پیدا کرده است. اسلام است در جریان، در عمل و در مرحله تحقّق… حسین علیه السلام شخصیّت حماسی نیست او سرور انسانیت است. به همین دلیل نظیر ندارد… شهادت او حیات تازه ای در عالم اسلام دمید. بعد از شهادتش رونقی در اسلام پیدا شد. او با حرکت قهرمانانه خود روح مردم مسلمان را زنده کرد و به اجتماع اسلامی شخصیت داد».

 نظر دهید »

بیانات رهبری

21 آبان 1394 توسط مختاري

. ماجرای عاشورا عبارت از یک حرکت عظیم مجاهدت آمیزی در دو جبهه است. هم در جبهه مبارزه با دشمن خارجی و بیرونی ـ که همان دستگاه خلافت فاسد و آن دنیاطلبانی بود که به این دستگاه قدرت چسبیده بودند و قدرتی را که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برای نجات انسان ها آورده بود استخدام و استثمار کرده بودند و عکس مسیری که اسلام و نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم خواسته بودند و اراده کرده بودند حرکت می کردند ـ و هم در جبهه درونی که آن روز که جامعه به طور عموم به سمت همان فساد درونی حرکت کرده بود…

… اگر محبّت در تشیع نبود این دشمنی های عجیبی که با شیعه شده باید او را از بین می برد. همین محبّت شما مردم به حسین بن علی علیه السلام ضامن حیات و بقای اسلام است این که امام [خمینی رحمه الله ] می فرمود: «عاشورا اسلام را نگه داشت» معنایش همین است…

ماجرای حسین بن علی علیه السلام حقیقتا موتور حرکت قرون اسلامی در جهت تفکرات صحیح اسلامی بوده است. هر آزادی خواه و هر مجاهدِ فی سبیل اللّه و هرکس که می خواسته است در میدان خطر وارد شود از آن ماجرا مایه گرفته و آن را پشتوانه روحی و معنوی خود قرار داده است. در انقلاب ما این معنی به صورت بینّی واضح بود…

 نظر دهید »

...

21 آبان 1394 توسط مختاري
 نظر دهید »

بی ریا

21 آبان 1394 توسط مختاري
 نظر دهید »

..

21 آبان 1394 توسط مختاري
 نظر دهید »

خطبه حضرت زینب(س)

21 آبان 1394 توسط مختاري


در مجلس یزید، هنگامى كه چشم زينب كبرى(عليها السلام) به سر خونين برادرش امام حسين(عليه السلام) افتاد، با صداى محزونى كه دل ها را به وحشت مى انداخت فرياد زد: «يا حُسَيْناهُ! يا حَبيبَ رَسُولِ اللهِ! يَابْنَ مَكَّةَ وَ مِنى، يَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَيِّدَةَ النِّساءِ، يَابْنَ بِنْتِ الْمُصْطَفى»؛ (اى حسين اى محبوب رسول خدا، اى پسر مكه و منا، اى پسر فاطمه زهرا، بانوى همه زنان جهان، اى پسر دختر (محمد) مصطفى).

راوى اين ماجرا نقل مى كند: به خدا سوگند با اين نداى زينب(عليها السلام)، تمام كسانى كه در مجلس بودند گريستند و در آن حال يزيد ساكت بود…!!
يزيد دستور داد چوب خيزرانش را آوردند و با آن به لب و دندان امام حسين(عليه السلام) مى زد. ابو برزه اسلمى (كه از صحابه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بود و در آن مجلس حضور داشت) خطاب به يزيد گفت: اى يزيد! آيا با چوبدستى ات به دندان حسين فرزند فاطمه مى زنى؟! من به چشم خود ديدم كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)، لب و دندان حسين(عليه السلام) و برادرش حسن(عليه السلام) را مى بوسيد و مى فرمود: «أَنْتُما سَيِّدا شَبابِ أهْلِ الْجَنَّةِ، فَقَتَلَ اللهُ قاتِلَكُما وَلَعَنَهُ، وَأَعَدَّلَهُ جَهَنَّمَ َوساءَتْ مَصيراً»؛ (شما دو نفر، سرور جوانان اهل بهشتيد، خداوند كشنده شما را بكشد و مورد لعن قرار دهد و براى او جهنم را فراهم ساخته و بد جايگاهى است).
يزيد خشمگين شد و دستور داد او را از مجلس بيرون كردند.
يزيد كه سرمست از باده غرور بود و گمان مى كرد در كربلا پيروز شده، اين اشعار را كه سند زنده ديگرى بر عدم ايمان او و آل اميه، نسبت به مبانى اسلام بود، با صداى بلند خواند:

(كاش بزرگان من كه در جنگ بدر، كشته شده بودند، امروز مى ديدند كه قبيله خزرج چگونه از ضربات نيزه به زارى آمده است.
در آن حال، از شادى فرياد مى زدند و مى گفتند: اى يزيد! دستت درد نكند!
من از فرزندان «خندف» (2) نيستم، اگر از فرزندان احمد [رسول خدا(صلى الله عليه وآله)] انتقام نگيرم).
اينجا بود كه زينب دختر على بن ابى طالب(عليه السلام) برخاست و خطبه اى غرّا خواند و فرمود:

(حمد وسپاس مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است و درود خدا بر فرستاده خدا و بر خاندانش باد. خداوند راست گفت، آنجا كه فرمود: «عاقبت آنان كه اعمال بد مرتكب شدند، به جايى رسيد كه آيات خدا را تكذيب كردند وآن را به سخره گرفتند». اى يزيد! آيا اكنون كه زمين و آسمان را [از جهات گوناگون] بر ما تنگ كردى و ما را همانند اسيران به هر سو كشاندى، مى پندارى ما به نزد خدا خوار شديم و تو نزد او عزيز و گرامى مى باشى؟ و تصور كردى اين نشانه قدر و منزلت تو در نزد خداست؟ از اين رو، باد غرور به بينى انداخته و به خود باليدى و خرم و شادمان شدى از اينكه ديدى دنيا در كمند تو در آمده و امور تو سامان يافته و مُلك و خلافت ما در اختيار تو قرار گرفته؛ پس كمى آهسته تر! آيا سخن خداوند را فراموش كردى كه فرمود: «آنها كه كافر شدند [و راه طغيان پيش گرفتند] تصوّر نكنند اگر به آنان مهلت مى دهيم، به سودشان است. ما به آنان مهلت مى دهيم تا بر گناهان خود بيفزايند؛ و براى آنها عذاب خوار كننده اى [آماده شده] است»

در ادامه اين خطبه كوبنده فرمود

(اى پسر كفّار آزاد شده! (5) آيا اين از عدالت است كه تو زنان و كنيزان خود را پشت پرده ها بنشانى، ولى دختران رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را اسير كرده و به اين سو و آن سو بكشانى و در حالى كه پرده حرمت آنان را دريده و چهره هاى آنان را در معرض ديد مردم قرار داده اى، آنها را توسط دشمنان در شهرهاى مختلف بگردانى، تا مردم هر كوى و برزن به تماشاى آنان بنشينند و افراد دور و نزديك و پست و شريف به چهره هايشان چشم بدوزند، با آنكه همراه آنان مردان و حمايت گرانشان نبودند؛ [ولى چه سود از اين سخنان، زيرا] چگونه مى توان به حمايت و مراقبت آن كس اميد داشت كه [مادرش] جگر پاكان را به دهان گرفته [اشاره به داستان هند جگرخوار مادر بزرگ يزيد است] و گوشتش از خون شهيدان روييده؟! و چگونه در دشمنى ما اهل بيت شتاب نكند آن كس كه به ما با غرور و با نفرت، خشمگينانه و كينه توزانه نگاه مى كند و آنگاه ـ بى آنكه احساس گناه كند و ظلم و ستم خود را بزرگ بشمارد ـ [و مغرورانه] مى گويد:

«اى كاش اجداد من بودند و اين صحنه ها را مى ديدند و از شادى و سرور فرياد مى زدند و مى گفتند: اى يزيد! دست مريزاد».
اين جمله را در حالى مى گويى كه بر لب و دندان ابا عبدالله(عليه السلام) سيد جوانان اهل بهشت مى زنى!
آرى، چرا چنين سخن نگويى، در حالى كه با ريختن خون فرزندان رسول خدا و ستارگان زمين از خاندان عبدالمطلب، زخم دل ما را گشودى و ريشه خاندان ما را مورد تهديد قرار دادى، تو پدرانت را صدا مى زنى و خيال مى كنى آنها صدايت را مى شنوند؟! [عجله نكن!] به زودى به آنها ملحق خواهى شد؛ آن روز آرزو مى كنى كه كاش دستت شل بود و زبانت لال و اين سخنان را نمى گفتى و اين كارها را انجام نمى دادى). سپس افزود:

(خدايا! حقّ ما را بستان و از ستمگرانِ بر ما، انتقام بگير و خشمت را بر آن كس كه خون ما را بر زمين ريخت و حاميان ما را كشت فرو فرست.
[اى يزيد] به خدا سوگند [با اين جنايت] جز پوست خود را ندريدى و جز گوشت خود را نبريدى و در حقيقت خود را نابود كردى؛ به يقين با حمل بارى كه ـ از ريختن خون فرزندان رسول خدا و هتك حرمت آن حضرت در ارتباط با خاندان و جگر گوشه هايش ـ بر دوش دارى، بر رسول خدا وارد خواهى شد؛ در آن جا خداوند آنان را گرد خواهد آورد و پريشانى آنها را بر طرف خواهد ساخت و داد آنها را بستاند [آرى] «گمان مبر آنان كه در راه خدا كشته شده اند، مرده اند، بلكه زندگان جاويدند و نزد پروردگارشان روزى مى خورند». همين بس كه در دادگاهى حاضر شوى كه داورش خداست و رسول خدا معارض تو و جبرئيل گواه و پشتيبان او.
به زودى آن كس كه حكومت را براى تو هموار ساخت و تو را بر گرده مسلمين سوار كرد، خواهد دانست كه چه كيفر بدى نصيب ظالمان خواهد شد و خواهد فهميد كه جايگاه چه كسى بد است و لشكر چه كسى ضعيف تر و ناتوان تر است).

آنگاه زينب كبرى(عليها السلام) با اين فراز از سخنان كوبنده اش، خطبه را به پايان برد:

(اگر مصيبت هاى بزرگ روزگار، كارم را به اينجا كشانده كه با تو سخن بگويم، ولى [بدان] من به يقين، ارزش تو را كوچك و ناچيز، و سرزنش تو را بزرگ مى شمارم و فراوان تو را توبيخ مى كنم، ولى چه كنم كه ديده ها گريان و سينه ها سوزان است.
جاى شگفتى بسيار است كه گروهى الهى و برگزيده، به دست حزب شيطان و بردگانِ آزاد شده، كشته شوند و خون هاى ما از اين پنجه ها[ى ناپاك] بچكد و پاره هاى گوشت ما از دهان [ناپاك] شما بيرون بيفتد و شما گرگ هاى وحشى پيوسته به سراغ آن بدن هاى پاك و پاكيزه آئيد و بچه كفتارها آن ها را به خاك بمالند؟
اگر امروز [پيروزى بر] ما را غنيمتى براى خود مى دانى، به زودى آن را غرامت [و مايه زيان] خود خواهى يافت، در آن روز كه جز محصول كرده خويش را نخواهى يافت. و هرگز پروردگار، به بندگانش ستم نخواهد كرد. من فقط به خدا شكوه مى كنم و تنها بر او اعتماد مى نمايم.
[اى يزيد] هر چه نيرنگ دارى به كار بند و نهايت تلاشت را بكن و هر كوششى كه دارى به كار گير؛ امّا به خدا سوگند [با همه اين تلاش ها] ياد ما را [از خاطره ها] محو نخواهى كرد و [چراغ] وحى ما را خاموش نتوانى نمود و به موقعيت و جايگاه ما آسيب نخواهى رساند. هرگز لكّه ننگ اين كار، از تو پاك نخواهد شد. رأى و نظرت سست و زمان دولت تو اندك است و جمعيت تو به پراكندگى خواهد انجاميد در آن روز كه منادى ندا دهد: «لعنت خدا بر ظالمان باد».
حمد و ستايش ويژه خداوندى است كه پروردگار جهانيان است، همانكه آغاز كار ما را به سعادت و مغفرت و پايان كار ما را به شهادت و رحمت رقم زد. از خداوند براى آن شهيدان پاداش كامل و افزودن بر پاداش ها، مى طلبم و [از او مى خواهم كه] ما را جانشين نيك آنها قرار دهد؛ او مهربان و دوستدار است و خداوند ما را كافى است و او بهترين حامى ماست). (7)
اين خطبه غرّا، يكى از فصيح ترين و كوبنده ترين خطبه هاى تاريخ اسلام است؛ گويى تمام آن از روح بلند على بن ابى طالب(عليه السلام) و شجاعت بى نظيرش تراوش كرده و بر زبان دخترش زينب كبرى(عليها السلام) جارى شده كه با همان زبان و همان منطق پدر سخن مى گويد.
آنچه در اينجا مى توان فهرستوار به آن اشاره كرد اين است كه اين خطبه از هفت بخش مختلف كه هفت هدف مهم را دنبال مى كند، تشكيل يافته است:
1. نخست اين بانوى شجاع اسلام با چند جمله كوبنده، غرور يزيد را در هم مى شكند و با آيه اى از قرآن، موضعش را در پيشگاه خدا روشن مى سازد و مى گويد: هرگز بهره ورى از حكومت و كاخ و ثروت را دليل بر امتياز الهى نگير، تو از مصاديق كسانى هستى كه خداوند آنها را به حال خود واگذارده، تا پشت آنها از بار گناه سنگين شود، سپس آنها را از همه چيز ساقط كرده و به دوزخ مى فرستد!
2. در بخش دوم، رفتار پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را با اجداد يزيد در فتح مكه كه همه را مشمول عفو قرار داد با عمل زشت يزيد كه فرزند پيغمبر خدا(صلى الله عليه وآله) را كشته و سرهاى بريده و خاندان اسير آنها را شهر به شهر مى گردانْد، مقايسه كرده و مهر باطل بر پيشانى يزيد مى زند.
3. در بخش سوم، جمله هاى كفرآميز يزيد را يادآورى مى كند و تأكيد بر عدم ايمان او مى نمايد، و اينكه به زودى به سرنوشت اشياخ و اجدادش گرفتار شده و به جهنم واصل مى شود.
4. سپس تأكيد بر مقام والاى شهيدان مخصوصاً شهداى خاندان پيغمبر(صلى الله عليه وآله) در كربلا مى كند و افتخار به وجود آنها را امتياز بزرگ اين خاندان مى شمرد.
5. آنگاه به حضور يزيد در محكمه عدل الهى در قيامت اشاره مى كند، در آن دادگاهى كه قاضى آن خداست و خصم او پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و شاهدانش فرشتگان خدا هستند و پايان چنين دادگاهى روشن است.
6. سپس به تحقير فوق العاده يزيد مى پردازد تا آن حد كه مى فرمايد: اگر روزگار به من ستم كرد و مرا به صورت زنى اسير پاى تخت تو آورد، تصور نكنى من براى تو ارزشى قائلم، من تو را در حدى نمى دانم كه مخاطب سخنانم باشى و اگر با تو سخن مى گويم، از باب ناچارى است.
7. در آخرين بخش از سخنان خود، خداوند را بر نعمت هاى بيكرانش بر خاندان نبوت سپاس مى گويد كه با رحمت و سعادت آغاز شد و با شهادت و كرامت پايان يافت. (8)

پی نوشت:
(1). بيت دوم اين ابيات از «عبدالله بن زَبْعَرِى» از دشمنان سرسخت رسول خداست، وى اشعارى را پس از جنگ احد و كشته شدن ياران رسول خدا(صلى الله عليه وآله) سرود و در آن آرزو كرد كه كاش كشتگان ما در جنگ بدر امروز بودند و مى ديدند كه قبيله خزرج (از قبايل مسلمان مدينه) چگونه زارى مى كردند. يزيد از اين بيت استفاده كرد و بقيه را خود سروده است.
(2). خندف از جدّه هاى اعلاى قريش و از جمله يزيد محسوب مى شود. (ر.ك: تاريخ طبرى، ج 1، ص 24 ـ 25).
(3). سوره روم، آيه 10.
(4). سوره آل عمران، آيه 178.
(5). اشاره است به ماجراى فتح مكه كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)، ابوسفيان و معاويه و ديگر سران قريش و معاندان را بخشيد و فرمود: «إذْهَبُوا فَأَنتُمُ الطُّلَقاءُ»؛ (برويد! شما آزاديد). (رجوع كنيد به: بحارالانوار، ج 21، ص 106 و تاريخ طبرى، ج 2، ص 337).
(6). سوره آل عمران، آيه 169.
(7). مقتل الحسين مقرّم، ص 357 - 359؛ بحارالانوار، ج 45، ص 132 ـ 135 و احتجاج، ج 2، ص 122 ـ 130 (با مقدارى تفاوت).
(8). گرد آوري از کتاب: عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، امام على بن ابى طالب عليه السلام‏، قم‏، 1388 ه. ش‏، ص 596.

 

 نظر دهید »

....

21 آبان 1394 توسط مختاري

و بعده لا كنت ان تكونى‏

هذا الحسين وارد المنون‏

و تشربين بارد المعين‏

تالله ما هذا فعال دينى‏

و سوگند ياد كرد كه آب ننوشد.

…..وقتى دست راستش قطع شد،اين رجز را مى‏خواند :

و الله ان قطعتموا يمينى‏

انى احامى ابدا عن دينى‏

و عن امام صادق اليقين‏

نجل النبى الطاهر الأمين‏

و چون دست چپش قطع شد،چنين گفت:

يا نفس لا تخشى من الكفار

و ابشرى برحمة الجبار

مع النبى السيد المختار

قد قطعوا ببغيهم يسارى‏

فاصلهم يا رب حر النار

عباس يعنى تا شهادت يكه تازى‏ عباس يعنى عشق،يعنى پاكبازى‏

عباس يعنى با شهيدان همنوازى‏ عباس يعنى يك نيستان تكنوازى‏

عباس يعنى رنگ سرخ پرچم عشق‏ يعنى مسير سبز پر پيچ و خم عشق‏

جوشيدن بحر وفا،معناى عباس‏ لب تشنه رفتن تا خدا،معناى عباس

كربلا كعبه عشق است و من اندر احرام‏ شد در اين قبله عشاق،دو تا تقصيرم‏

دست من خورد به آبى كه نصيب تو نشد چشم من داد از آن آب روان تصويرم‏

بايد اين ديده و اين دست دهم قربانى‏ تا كه تكميل شود حج من و تقديرم

 نظر دهید »

...

21 آبان 1394 توسط مختاري

 کاش سهراب اینگونه میگفت:

آب را گل نكنید . . .

شاید از دور علمدار حسین (ع)

مشك طفلان بر دوش،

زخم و خون بر اندام،

می رسد تا كه از این آب روان،

پر كند مشك تهی، ببرد جرعه آبی برساند به حرم،

تا علی اصغر (ع) بی شیر رباب (س)

نفسش تازه شود و بخوابد آرام . . .

لبیک یا حسین (ع)


 

 

 نظر دهید »

تمدن سازی غدیر، کربلا و مهدویت

20 آبان 1394 توسط مختاري

- امویان و فرهنگ ابوسفیانی ملتی را که با روی آوردن به اسلام می‌توانست در ذیل اسلام از فرهنگ جاهلی خارج شود و در این راستا به نور اتحادی مقدس دست یابد، آن ملت را از عبور از فرهنگ جاهلی - که کار اصلی اسلام بود - غافل کردند و مسلمانان عملاً تحت تأثیر فرهنگ ابوسفیانی به ملتی تبدیل شدند که از جهت فردی مسلمان بوداند ولی در سبک زندگی در بستر تمدن جاهلیِ ابوسفیانی زندگی می‌کردند و این فاجعه روز به روز عمیق‌تر می‌شد و در دوران بیست‌ساله معاویه به اوج خود رسید و خود را نمایاند. حال این حسین علیه السلام است که به عنوان نقطه عطف عبور از تمدن اموی، راه عبور از هر تمدن جاهلی را در تاریخ می‌گشاید و شیفته‌گان و عزاداران حسین علیه السلام امروز در هر هیئت و دسته‌ای، باید پیش‌تاز عبور از تمدن جاهلی امروز باشند و به سبکی از زندگی فکر کنند که اهل البیت علیهم السلام مدّ نظر ما قرار داده‌اند.

این که حبیب بن مظاهر بسیار تلاش می‌کند تا امام زنده بماند به جهت تربیت خاص قلبی اوست، او قلب خود را طوری تربیت کرده تا همواره انسانِ کاملِ زمان خود را در منظرش داشته باشد و هرگز نمی‌خواهد امام زمان خود را فراموش کند زیرا می‌داند پشت‌کردن به امام زمان در هر شهر و کشوری موجب ویرانی است، و حبیب نگران است با شهادت امام حسین علیه السلام شیرازه‌ی اسلام از هم بپاشد.
آری هر شهری پر است از انبوه خلایق ولی خداوند در پیکر بزرگ شهر عقلی گذارده تا مردم به کمک آن عقل در آرایش جمال معنوی آن شهر بکوشند، همان‌طور همواره عقل است که تن را آرایش می‌دهد. در شهری که عقل و نور انسانِ کامل حضور دارد عشق‌های حیوانی جای خود را به عشق‌های آسمانی می‌دهد و مردم گرفتار غرایز شهوانیِ افراطی نخواهند بود. زیرا زیبایی‌های آن شهر ریشه در ملکوت دارد. این آن تمدنی است که در آینده باید با زندگی با کربلا شروع کرد.

غفلت از تمدن‌سازی غدیر و کربلا و تنها به جنبه‌ی معنوی امام علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام نظرانداختن، موجب می‌شود تا همان‌طور که دیروز بستر ادامه‌ی تمدن جاهلیت اموی فراهم شد امروز جاده صاف‌کن تمدن ظلمانی غرب خواهیم شد و در این راستا آقای علی اصغر غروی فرزند آن روحانی معلوم الحال یعنی سید جواد موسوی غروی است که امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در مورد او فتوا دادند: «چنین شخصی منحرف از مذهب اهل البیت است و لازم است مؤمنین از او احتراز کنند و حضور در جماعت و منبر این شخص حرام و در معرض گمراهی است» (سایت رجانیوز 13 آبان سال 1392) و یا آیت الله خویی(ره) فرمودند: «بر مؤمنین لازم است که از ترویج عقاید فاسده او جلوگیری کنند» (همان) حال فرزند ایشان یعنی آقای علی اصغر غروی که عضو شورای مرکزی نهضت آزادی و مسئول شاخه‌ی نهضت آزادی اصفهان است، آن نهضت آزادی که تمام قد برای حفظ تمدن غربی مقابل ولایت فقیهِ نظام‌ساز ایستاد. او در مقاله‌ی خود که در روزنامه‌ی بهار در تاریخ اول آبان سال 1392 تحت عنوان «امام، پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی» چاپ کرد، می‌گوید:
«نه امامت حضرت ابراهیم علیه السلام به معنای پیشوای سیاسی جامعه بود و نه آیه‌ی 3 سوره‌ی مائده [1] مربوط به خلافت حضرت علی علیه السلام است بلکه ابراهیم علیه السلام به عنوان امام و علی علیه السلام اُسوه‌ی امت‌اند و شیعیان، بنده‌ی جهالت خود شده‌اند که مدام بر حق ضایع شده‌ی علی علیه السلام در حکومت چند روزه‌ی دنیوی می‌گریند، حکومتی که طبق فرموده‌ی مولی، ارزش آن از عطسه‌ی بُز نزد وی کم‌تر بود.»
آیا این آقا با این حرف‌ها نمی‌خواهد بگوید نظام سیاسی و حکومتی را بدهید به نظام غربی و از دین فقط در امور شخصی استفاده کنید؟ آیا علی علیه السلام فرمود ارزش حکومت به اندازه‌ی عطسه‌ی بُز است و آن را رها کرد تا در دست مستکبران بیفتد و بر مردم ظلم کنند و یا فرمود:

«أَمَا وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَیْتُمْ دُنْیَاکُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَةِ عَنْز»
«سوگند به خدایى که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود، و یاران حجّت را بر من تمام نمى‏کردند و اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکم‌بارگى ستمگران و گرسنگى مظلومان، سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش مى‏ساختم و آخرِ خلافت را به کاسه‌ی اوّل آن سیراب مى‏کردم، هر آینه ملاحظه خواهید کرد که دنیاى شما نزد من از عطسه‌ی بزغاله‏اى بى‌ارزش‏ تر است‏»

می‌بینید که آن حضرت حاکمیت را برای اقامه عدل و دفاع از حق مظلوم می‌خواهد. ولی این شیفتگان تمدن غربی می‌خواهند حاکمیت در دست انسان‌های معنوی نباشد تا تمدن غربی و مناسبات جهان غرب بر آن حکومت کند.
می‌گوید:
در باور چه کسی می‌گنجد که شیعیان علی علیه السلام قرآن را کنار نهاده و به جای تفقه در قرآن اسم حضرت علی علیه السلام را با فهم ناقص خود از آیات کتاب و روایات مجعوله در هم می‌آمیزند و در قالب حب و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام بزرگ‌ترین مظالم را در حق اهداف عالیه‌ی الهی و انسانی مرتکب می‌شوند. چگونه می‌توان تصور کرد اندیشه‌ی علی علیه السلام معطوف به کسب و حفظ قدرت بوده است. علی بیش از آن که حاکم مسلمین باشد امام و الگوی بشریت است و امر خلافت در برابر نقش یگانه امامت آن قدر ناچیز است که علی آن را به سادگی فرو می‌نهد و هرگز ذهن‌اش مشغول خلافت و حکومت دنیایی نیست. حکومتی که تأکید فرموده است: «زمانی شترش را برگردنش می‌افکند و رهایش می‌سازد».
و نتیجه می‌گیرد: تعیین جانشین با خلیفه‌ جزء وظایف رسولان الهی از جمله پیامبر اسلام نیست پس پیام غدیر از سوی رسول آزادی و رهایی و عدل، معرفی ولی و امام مردم است نه تعیین و نصب حاکم سیاسی.
وقتی این حرف‌ها را جریانی می‌زند که تماماً شیفته نظام غربی است چه نتیجه‌ای ما باید بگیریم. آیا نباید متوجه شویم غدیر و امامت در حقیقتِ خود عامل پدید آوردن تمدنی هستند که مقابل تمدن کفر و استکبار است. آیا نباید متوجه روح تمدن‌سازی غدیر و کربلا بود؟

بیش از آن که به ضعف‌های این سخنان بپردازید به انگیزه گویندگان آن توجه کنید که از چه اردوگاهی مأموریت دارند و این است آن بصیرت تاریخی که باید عزیزان مدّ نظر داشته باشند. امام حسین علیه السلام نشان دادند اگر ولایت و حاکمیت جامعه بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله با فرهنگ امامت ادامه پیدا نکند، نتیجه‌ی آن جدائی، حاکمیت یزید می‌شود. اگر شیعیان در خطا هستند و مسیری که بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله پیش آمد همان بود که باید پیش می‌آمد پس چرا ادامه‌ی آن اسلام، حاکمیت یزید و عبدالملک مروان و متوکل عباسی و رضاخان شد؟
عموما حرف‌هایی را از دشمنان می‌شنوید که به ظاهر خوب جلوه می‌کند ولی نتیجه‌ی آن حرف‌ها، فکر و عمل نهضت آزادی است که امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در مورد آن فرمودند: از منافقین خطرناک‌ترند. و امروز جریان اصلاح‌طلب گرفتار آن شده. بیش از آن‌که به حرف‌های جریان‌ها نظر کنید به جایگاه آن‌ها و جایگاه سخنان آنان نظر بیندازید. باید جایگاه علی‌محمد باب را شناخت که تلاش دارند با طرح آن، جایگاه مرجعیت شیعه را تضعیف کنند، اشکال بر روی سخنان علی‌محمد باب حرف دیگری است. باید جایگاه رضاخان را در تاریخی که به صحنه آورده شده ملاحظه کرد که چگونه سعی دارند روحانیت را که سنگر مقاومت در مقابل فرهنگ غرب است از صحنه‌ی تاریخ ایران بیرون کنند. همان‌طور که رضاخان مأمور است عزاداری برای اباعبداللّه علیه السلام را حذف کند چون غربی‌ها خودشان گفته بودند باید عزاداری برای حسین حذف شود تا عنصر مقاومت ملت ایران از دستشان در آید. همان‌طور باید جایگاه وهابیت را در تاریخی که ایجادشان کرده‌اند بشناسیم و نشان دهیم که چگونه مأمور ایجاد تفرقه در جهان اسلام و زشت‌جلوه‌دادن اسلام اند نه این‌که مشغول اشکال‌های فکری و عقیدتی آن‌ها شویم که این فرع مسئله است.

اگر امثال دکتر سروش به نفی مهدویت دامن می‌زنند چون در اعتقاد به مهدویت نظرها از تمدن ظلمانی غرب به تمدنی می‌افتد که باید عدالت و معنویت تحت شریعت الهی در جامعه پیاده شود. اینهمه دانشمند اهل سنت هست که نظرشان بررسی شود ولی دکتر سروش بحث «اقبال» و مهدویت را در شب پانزد شعبان امسال پیش می‌کشد، زیرا اقبال، پیرو «ابن خلدون» منکر مهدویت است، آیا نباید از دکتر سروش پرسید - علماء شیعه و روایات شیعه به کنار - چرا به این همه از علماء اهل سنت که روایات مربوط به مهدویت را تأیید کرده‌اند رجوع ندارد، چرا به محی الدین بن عربی نظر نکرده که می‌گوید در مدینه فاس حضرت مهدی عجل الله فرجه را ملاقات کرده.
و اگر دکتر سروش نفی نبی الله را به عهده گرفته و رسول خدا صلی الله علیه و آله را مثل یک شاعر خوش قریحه‌ای می‌داند که این آیات به نظرش آمده، چون می‌خواهد بگوید باید ما هم با ذوق و عقل خودمان تمدن‌سازی کنیم که در دل این فکر چیزی جز تمدن غربی که با عقل بشرِ جداشده از وَحی الهی ظهور کرده در صحنه نمی‌ماند.
و اگر آقای کدیور و سروش با لندن‌نشینیِ خود عَلَم ضد ولایت فقیه را بلند می‌کنند زیرا حضور ولایت فقیه است که در جامعه اسلامی به خودی خود جامعه اسلامی را از تمدن غربی آزاد می‌کند و ما را به سبک دیگری از زندگی غیر از سبک زندگی غربی دعوت می‌نماید.
و اگر این گروه سعی دارند بگویند آنچه ملاصدرا و ملاصدراها به عنوان فلسفه اسلامی گفته‌اند، فلسفه اسلامی نیست و یونانی است، زیرا هر تمدنی فلسفه خود را می‌خواهد، حال اگر فلسفه اسلامی در میان نباشد حتماً تمدن اسلامی شکل نمی‌گیرد پس می‌ماند همان تمدن غربی با فلسفه الحادی پوزیتیویست‌هایِ حسّ‌گرا، این‌ها می‌خواهند همان بلایی که جریان ضد فلسفی متحجرینِ زمان صفویه بر سرسلسله‌ی نوپای صفویه در آوردند و نگذاشتند سلسله‌ی صفوی با قدرت ادامه یابد، با سخنان فریبنده بر سر نظام اسلامی بیاورند و عملاً نظام اسلامی را از پشتوانه‌ی عقلی محروم کنند تا غرب در کشور ما همچنان ادامه یابد زیرا به گمان این‌ها دوران نگاه‌های ربانی و فلسفه‌های الهی گذشته است و دوران، دوران تجربه و عقل تجربی است و این یعنی دوران تمدن غرب.

مثال غروی‌ها چون می‌دانند یک شبه نمی‌شود ملت ایران را از دیانت و تشیع جدا کرد پس باید ابتدا اعتقاد به حاکمیت ائمه علیهم السلام را زیر سؤال برد و یک نوع سکولاریسم پنهان را به ملت القاء نمود تا آرام‌آرام مردم از دیگر ادعاهای خود در تقابل با غرب دست بردارند. زیرا به گفته متفکران غرب از جمله خانم اسکاچپول هسته مرکزی قیام مردم، امامتِ شیعی و شعارهای امام حسین علیه السلام و آرمان مهدویت است.
امثال آقای غروی می‌داند مشکل تسلط غرب در کشورهای اسلامی به خصوص شیعه تلفیق دیانت با سیاست است و این دو را باید از هم جدا کرد تا به طور طبیعی برای ادامه‌ی سیاست خود رجوع به غرب داشته باشیم و ثابت شود آنچه نهضت آزادی از ابتدا می‌گفت درست بوده. آن‌ها می‌گوید اگر می‌خواهید مدرن شوید لازمه‌ی آن برگشتِ دین به عرصه‌ی زندگی خصوصی است و امروز عقل انسان‌ها به اندازه‌ای رشد کرده است که برای نوسازی و توسعه نیاز به راهنمایی‌های پیامبر و ائمه در امور اجتماعی نداشته باشند، امروز باید مردم همه کاره باشند و نه خدا و باید نهاد مذهب از نهاد حکومت جدا باشد.
به ما می‌گویند: تا وقتی ایدئولوژی شما را محرم و صفر و مهدویت تعیین می‌کند نمی توانید از تحریم‌ها رهایی یابید. تا وقتی آمریکا را یزیدِ زمان و شمر را موشه دایان می‌دانید خشونت طلب‌اید و گرفتار دور باطل جنگ بین حق و باطل.
به ما می گویند تا شما موضوع کربلا را به سمت امور اجتماعی و سیاسی می‌برید ناگزیر علیه آمریکا و اسرائیل شعار می‌دهید و از مظلومیت فلسطینی‌ها دفاع می‌کنید، متحجرید و با واقعیات این زمان هماهنگی ندارید. چرا قدرت آمریکا و واقعیت اسرائیل را نمی‌پذیرید تا راحت باشید، چرا بر غدیر و کربلا و تحقق تمدن اسلامی پافشاری می‌کنید تا نتوانید با دنیای مدرن پیوند برقرار کنید؟ چرا در مقابل آمریکای قدرتمند نقش آهو را بازی نمی‌کنید؟ کجا عقلِ سلیم حکم می‌کند یک کشور جهان سومی در مقابل آمریکا بایستد.
آری برادران و خواهران در پشت سخنان به ظاهر مذهبی و نیمه‌کاره آقای غروی و امثال او حرف‌هایی نهفته است که عرض شد و در محافل خصوصی خود اظهار می‌دارند، حال چه از زبان آقای علی اصغر غروی عضو نهضت آزادی و فرزند آن روحانی معلوم الحال در آید و چه از زبان آقایان کدیور و سروش. باید بدانیم هیچ گاه در تاریخ درستی منطق اباذری و ابوالفضلی تغییر نخواهد کرد و تنها تمدنی جواب‌گوی تمام ابعاد بشریت است که به کمک اولیاء الهی زمین را به آسمان متصل کند و بصیرت امروز تاریخ ما تأکید بر این نکته است و این است آن بصیرت تاریخی که باید با نور اصحاب امام حسین علیه السلام پیدا کرد و یک لحظه چشم از فرهنگ تمدن‌ساز ولایت فقیه که ادامه‌ی فرهنگ کربلا است برنداشت.
کربلا گفت: زندگی خود را خرج شعله‌هایی مکنید که ریشه در هستی ندارد و تمدن غربی امروز همان شعله‌ای است که عمرها را نابود می‌کند و خاموش می‌شود.
روحانیت شیعه همواره در طول تاریخ متوجه ظرائفی می‌شده که شیطان با آن‌همه نقشه‌های دقیقش آن را نمی‌دیده و در نهایت شکست خورده. وهابی‌ها با آن دقت شیطانی می‌خواهند در سوریه میوه بچینند ولی ایران شیعه آن را خنثی می‌کند. شیعه با آن ظرائف معنوی که اصحاب امام حسین در کربلا نشان دادند نقش بزرگ خود را در تاریخ ادامه می‌دهد. تنها باید متوجه باشیم کربلا با نیایش‌های شب عاشورا کربلا شد و از این نکته‌ی مهم غفلت نکنیم که شیعه با معارف سطحی و زندگی گناه‌آلود نمی‌تواند رسالت حساس تاریخی خود را انجام دهد.

 

 

 نظر دهید »

عاشوراومهدویت

20 آبان 1394 توسط مختاري

 

 

نام و ياد مهدي(ع) در زيارت عاشورا

يکي از فقرات زيارت عاشوراي حضرت امام حسين (ع) اين جمله مبارکه است:

«وَ اَسئَلهُ اَن يبَلِّغَنِي المَقامَ المَحمُودَ لَکُم عِندَالله وَ اَن يرزُقَنِي طَلَبَ ثارِکُم مَعَ اِمامٍ هُدَي ظاهِرٍ ناطِقٍ بِالحَقّ مِنکُم»

من از خداوند درخواست مي کنم که مرا به مقام شايسته و ستوده اي که براي شما در نزد پروردگار است برساند و مرا نصيب کند که در رکاب امام هدايت از خاندان شما که ظهور کرده و به حق نطق مي کند- حضرت مهدي موعود (ع)- خونخواهي شما نموده و انتقام خون بنا حق ريخته شما را بگيرم.

آري در زيارت مخصوص امام حسين (ع) در روز عاشورا نيز هر فصل ديگري که اين زيارت شريف خوانده شود و در ضمن توسل به حضرت سيدالشهدا (ع) شخص زائر و متوسل با دنيايي از درد، غم، سوز و گداز از خداي قاضي الحاجات درخواست مي کند که او را موافق بدارد تا در معيت و همراهي امام زمان ارواحنا فداه و در رکاب پرافتخار آن پيشواي جهاني بيايد و انتقام خون پاک امام حسين (ع) را از جنايتکاران بني اميه بگيرد.

شگفت انگيز است که هم خود و هم زيارت عاشورا يادآور ارتباط بسيار قوي و نيرومند اين دو حجّت بزرگ الهي اند. برنامه عاشورا و زيارت عاشورا دلدادگان امام حسين (ع) را به امام زمان متّصل ساخته و پيوند مي دهند و انسان ها را از مسير عاشورا و زيارت جانسور امام حسين (ع) و در عين سوگ و عزا و توسل به آن حضرت به سوي امام عصر متوجه مي سازند.

روز ظهور مهدي(ع) مقارن با عاشوراست

يکي از مطالب اسرار آميز حضرت ولي عصر (عج) تقارن روز ظهور آن حضرت با روز عاشوراي حضرت سيدالشهدا (ع) و روز شهادت جانگداز آن امام مظلوم و پيشواي آزادي است. اصل تقارن اين دو جريان و مصادف بودن روز ظهور با روز شهادت امام حسين (ع) مطلبي است که در عده اي از روايات اهل بيت عليهم السلام وارد شده است. ابوبصير مي گويد حضرت ابوجعفر امام باقر (ع) فرمود:

«يخرُجُ القائِمُ (ع) يومَ السَّبت يئمَ عاشُورا اَليوم الذِي قُتِلَ فِيهِ الحُسَين (ع)»(1)

قائم آل محمد عليهم السلام در روز شنبه روز عاشورا همان روزي که حسين (ع) در آن کشته شد، خروج خواه کرد.

و نيز از حضرت صادق (ع) نقل کرده که فرمودند:

«اِنَّ القائِمُ صَلواتُ الله عَلَيه ينادِي اِسمَهُ لَيلَهَ ثَلاثَ وَ عِشرِين وَ يقُومُ يومَ عاشُورا يومُ قُتِلَ فِيهِ الحُسَين بن عَلِي عليهماالسلام»(2)

حضرت ولي عصر (ع) در شب بيست و سوم ماه مبارک رمضان به نام شريفش ندا مي شود و در روز عاشورا روزي که حسين بن علي عليهماالسلام در آن کشته شد، قيام خواهد کرد.

 نظر دهید »

تماشا

04 آبان 1394 توسط مختاري
 

s="image_block">

 نظر دهید »

سقای کربلا

04 آبان 1394 توسط مختاري

 

زیر باران، حرم حضرت سقا چه دیدن دارد

و دل خسته چقدر شوق پریدن دارد

کربلا، بین الحرم،اینجا صفا و مروه است

این طرف نام علمدار شنیدن دارد

درکنار حرمش مشک عمو مانده هنوز

ز دو دست قلمش اب چشیدن دارد

این طرف روی دلم سمت حسین امده است

و چه زیبا حرمی حضرت اقا دارد

در میان حرمش گوشه ی ان شش گوشه،

دل طوفان زده ام شوق پریدن دارد

طواف بر دور حرم حج مرا کامل کرد

شب جمعه حرمش آه! چه دیدن دارد

 نظر دهید »

دلتنگی

04 آبان 1394 توسط مختاري

گاهی نفس به سینه ی من تنگ میشود

اخر دلم برای حرم تنگ می شود

بعد از نماز تمام امیدم به این بود

آقا!حرم،نصیب نوکرتان باز می شود!؟

هر کس قدم به حریم حرم نهاد

بی اختیار بغض دلش باز می شود

در گوشه ی حرم و به دلم زار میزنم

آیا حرم قسمت من باز میشود!؟

من تا حرم آمدم و دست لطفتان

این بار هم به روی سرم، باز میشود؟

چشمم به گنبد زرد و طلاییت

آقا برات کرب و بلا باز میشود؟

چاره ندارم و بی چاره ام فقط

دل خوش به آن ام که باز میشود….

* باز به معنای دوباره در این شعر امده است*

 نظر دهید »

حرم

04 آبان 1394 توسط مختاري

 

دلم برای حریمتان تنگ است

برای گنبد زرد و طلایتان تنگ است

به جوانی سینه زن هاتان

دلم برای ضریحتان تنگ است

از ان دمی که امده ام تا حریم شما

وتا نفس بزنم این دلم تنگ است

برای کاسه ابی که در حرم خوردم

به یاد تشنگیت باز دلم تنگ است

و یاد چای کربلا و نجف

برای مشت رطب ، کربلا…. دلم تنگ است .

 نظر دهید »

عاشورا

29 مهر 1394 توسط مختاري
 نظر دهید »

عاشورا

29 مهر 1394 توسط مختاري

در هر قدمت هر نفست جلوۀ ذات است

وصف تو فراتر ز شعور کلمات است

در حسرت لب های تو لب های فرات است

عالم همه از این همه ایثار تو مات است


 نظر دهید »

تست مطلب

13 مهر 1392 توسط مختاري

 

 

 2 نظر

لبیک

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

اوقات شرعی

حدیث

Random photo

خان طومار

تصویر ثابت

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس